ارزیابی نقش و اهداف روسیه در سوریه
ایران برای حل بحران سوریه نباید همه تخممرغهای خود را در سبد روسیه قرار دهد
دکتر افشار سلیمانی-تــحلیلگر سیاسی و ســفیر ســابق ایـــران در بـــاکو
طولانی شدن جنگ داخلی در سوریه و گذر از مرحله جنگ نیابتی به رویارویی مستقیم برخی کشورها و سازمانهای نظامی داوطلب و افزایش تلفات انسانی و مادی که در برخی موارد در سالهای اخیر کم یا بیسابقه است، در چند ماه اخیر بیش از پیش توجه جامعه جهانی اعم از دولتها، سازمانهای بین المللی و افکارعمومی را بهخود جلب کرده و تلاشها برای خاتمه دادن به این جنگ از راههای نظامی و سیاسی افزایش یافته است، تهاجم نظامی روسیه از طریق هوا به مواضع داعش و همراهی زمینی ارتش اسد با روسيه، حزب الله و بهنوعی ایران وهمینطور حمله هوایی نیروهای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا از یکسو و مساعی سیاسی قریب بیست کشور جهان در وین ونيويورک که ایران نیز برای نخستین باردراين فرايند -مشارکت میکند ازسوی دیگر، هنوز نتوانسته است نقطه پایانی بر اقدامات تروریستی داعش بگذارد. هرچند اقدامات نظامی روسیه و ائتلاف طرفدار اسد موفق به رهاسازی
برخی مناطق و فرودگاهها از اشغال داعش شده، اما جنگ ادامه دارد و داعش شکستهای خود را در سوریه وعراق (پس از آزادسازی سنجار توسط پیشمرگان کرد از تصرف داعشیها) با عملیات تروریستی در پاریس جبران کرده و دیگر کشورها ازجمله ایران، آمریکا وروسیه را به اقدام تلافی جویانه تهدید کرده است. ازسوی دیگر پس از ساقط شدن جنگنده روسی توسط جنگنده ترکیه، روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور دچار بحران شده و تحولات در سوریه را وارد مرحله جدیدی کرده است. درهمین حال انگلیس، آلمان و فرانسه نیز پس از کشتار پاریس توسط داعش درمبارزه با این گروه تروریستی جديتر شدهاند. از سوی دیگر عربستان با برگزاری نشست مخالفان مسلح اسد در ریاض و تشکیل ارتش ضدتروریستی نه چندان همسو، متشکل از اغلب کشورهای عربی و برخی کشورهای غیرعربی آسيايي در صدد جبران فرسایشی شدن اقدام نظامی خود در یمن و آرایش جدید دربرابر کشورهای حامی دولت اسد، بويژه ایران برآمده است.
نگارنده بهمنظور اجتناب از تطویل کلام و رعایت حوصله خوانندگان محترم در این یادداشت قصد پرداختن به همه تحولات کنونی سوریه را ندارد و صرفا
بهاختصار به مسایل مهم مربوط به اهداف روسیه در سوریه و ارزیابی جهات ایجابی وسلبی همکاری تهران – مسکو در روند مبارزه با تروریسم در سوریه و خاتمه دادن به جنگ داخلی (بین المللی در این کشور و راههای حل بحران سوریه) خواهد پرداخت.
نقش و اهداف اعلامی و اعمالی روسیه در سوریه
از زمانیکه ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در آگوست 2008 تمامیت ارضی گرجستان را از طریق تهاجم نظامی به این کشور و جدا کردن مناطق آبجازیا و اوستیای جنوبی نقض و قواعد حقوق بینالملل را زیرپا گذاشت، منطقه و جهان بیش ازپیش شاهد تقویت رویکرد ژیوپولتیک محور و اورآسیا گرایانه سیاست خارجی کرملین گردید. همزمان و درهمین راستا، مسکو نسبت به تشکیل اتحادیه اقتصادی اورآسیا در برابر اتحادیه اروپایی گامهای بلندتری برداشت و ازابتدای سالجاری میلادی با عضویت روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، بلاروس و ارمنستان این اتحادیه را رسما تشکیل داد. پوتین همچنین با اقدامات دیگری از قبیل جدایی شبه جزیره کریمه از اوکراین و الحاق آن به روسیه و همچنین دخالت نظامی در شرق اوکراین و کمک به جداییطلبان روستبار این منطقه، تلاشهای سلبی خود را در مسیر اورآسیاگرایی در خارج نزدیک خود با هدف تحقق “شبه شوروی” از طریق ایجاد مانع دربرابر سیاست خارجی اوکراین مبنی بر همگرایی با اروپا، شدت بخشید و بدین ترتیب برپایه همین رویکرد،
استراتژی نظامی خود را تا انتهای دهه دوم قرن بیست و یکم با هدف توسعه فعالیتهای نظامی تدوین کرد. درهمین راستا اینک چند ماهی است که با افزایش حضور نظامی در سوریه با هدف اعلامی مبارزه با تروریسم، داعش و دیگر گروههای تروریستی و مخالفان مسلح دولت سوریه را به دفعات مورد تهاجم
هوایی قرار داده و بسترهایی را برای پیشروی ارتش بشاراسد به کمک ایران و حزب الله لبنان در برخی مناطق ازجمله حلب فراهم نموده است. از دیگر اهداف اعلامی مسکو در سوریه حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت این کشور از طریق برقراری آتش بس و حل سیاسی بحران سوریه و حفظ بشار اسد حداقل تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است.
اما فارغ از سیاستها و اهداف “اعلامی” روسیه در سوریه، آنچه بیشتر حایز اهمیت است، سیاستها و اهداف “اعمالی” این کشور است که در ورای اهداف اعلامی این بازیگر منطقهایِ مدعی ایفاگر نقش جهانی، نهفته است که به مواردی از آنها ذیلا میپردازم:
- رفتارها وعملکرد پوتین وحامیانش نشانگر این است که در ورای این عملگرایی مسکو، اندیشهای یوتوپیایی دایر بر اینکه روسیه باید قدرت امپراتوری گذشته خود را کسب کند، نهفته است. بهنظر میرسد درمتن این تفکر، احیای شبه شوروی سابق نیز بهعنوان پلی برای رسیدن به دوران عظمت روسیه تزاری در نظرگرفته میشود. همچنین تلاش برای استقرار اتحادیه اقتصادی اورآسیا و افزایش تعداد اعضای آن، نقض تمامیت ارضی گرجستان (ازطریق جدایی و کمک به استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی)، اوکراین (ازطریق الحاق کریمه به خاک روسیه و کمک به جدایی طلبان شرق اوکراین )، آذربایجان (ازطریق بحران قره باغ) و ملدوای (از طریق بحران دنیستر) و اعمال فشارهای مختلف در آسیای مرکزی و جذب اکثریت کشورهای این منطقه به سازمان همکاریهای شانگهای و استفاده ازاهرمهایی چون حضور اتباع کشورهای مشترک المنافع در روسیه و انتقال و ترانزیت گاز، در همین راستا قابل ارزیابی است.
- افزایش نقش روسیه در خاورمیانه و شرق مدیترانه بهعنوان یگانه پایگاه این کشور در این منطقه و بهرهگیری از این حضور بهمنظور تثبیت موقعیت خود در خارج نزدیک بهویژه در مناطق اسلاو، آسیای مرکزی و قفقازجنوبی گام مهمی است که ضرورت آن از زمان شروع گسترش ناتو به پیرامون روسیه و طرح استقرارسیستم دفاع موشکی آمریکا در مناطق حایل ناتو و روسیه، احساس شده است.
- روسیه پیشتر از حادثه یازده سپتامبر 2011 به دلیل فرصتی که در داخل برای مبارزه با چچنها و اینگوشها و داغستانیها پیش آورد، بهره برده و در طرحهای اروپایی و آمریکایی مربوط به مبارزه با تروریسم نیز مشارکت کرده بود.
- حمایت از دولت بشاراسد بهعنوان متحد و شریک استراتژیک خود و ممانعت از استقرار یک دولت متحد غرب در دمشق در دوره پسابحران و اسد.
- تلاش برای برقراری توازن قدرت در خاورمیانه بهویژه در میدان سوریه.
- حفظ موقعیت روسیه در بندر راهبردی طرطوس در شرق مدیترانه.
- حضور در حیاط خلوت آمریکا در پاسخ به حضور غرب در اوکراین و شرق اروپا که زمانی حوزه نفوذ روسیه بود.
- آزمایش انواع سلاحهای پیشرفته موشکی و جنگندههای دور پرواز روسی در یک جنگ واقعی برای نخستین بار پس از زمان فروپاشی شوروی.
- سرگرم کردن آمریکا و غرب در سوریه با هدف انحراف توجه آنها از دخالت روسیه در اوکراین و مجموعه مشترک المنافع.
- بهدست آوردن کارتهایی در سوریه برای بازی با آمریکا با هدف کاهش یا لغو تحریمها که به دلیل دخالت نظامی روسیه در اوکراین علیه روسیه اعمال میشود.
- مبارزه با داعش باهدف ضربه به چند هزار چچنی حاضر در اردوگاه داعش بهمنظور جلوگیری از بازگشت آنان به قفقازشمالی در روسیه – که باتوجه به مسلمان بودن و جمعیت در حال افزایش آنان درحالیکه نرخ رشد جمعیت روسها منفی است و از سویی تمایلات استقلال خواهانه این مناطق – که میتواند موجب تهدید امنیت ملی این کشور گردد.
- کمک نسبی به برقراری یک سیستم چندقطبی درنظام بین الملل و افزایش نقش جهانی خود از طریق کمک نسبی به مخالفان ضدهژمونی آمریکایی و ممانعت در برابر بازگشت سیاست هژمونی.
- افزایش نقش جهانی روسیه و تلاش در راستای کاهش نفوذ آمریکا و غرب در خاورمیانه از طریق توسعه مناسبات با مصر در دوره حکومت ژنرال السیسی و تعامل اقتصادی گسترده با ترکیه و همچنین همکاری دفاعی و امنیتی با ایران.
- نقش آفرینی بیشتر روسیه در سطح بین المللی ازطریق احاطه بر شرق مدیترانه در استمرار احاطه بر شمال دریای سیاه پس از انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه.
البته ازآنجا که روسیه در سیاست خارجی خود با رویکردها و عملکردهای پارادوکسیکال، از ارایه یک پارادیم جدید در عرصه بین المللی ناتوان است، لذا در فرآیند کمک به برقراری سیستم چندقطبی کاری، ازپیش نبرده است. چراکه دخالت در کشورهای پیرامونی و نقض تمامیت ارضی و حاکمیت واستقلال آنها اقداماتی سلبی محسوب میشود، درحالیکه برقراری نظام چندقطبی نیازمند اقدام آتی ایجابی و حذف عنصر سلطه و کمک به استقلال و تمامیت ارضی کشورهاست.
از سوی دیگر روسیه از منظر ژئوپلیتیک، خود را در محاصره کشورهای اسلامی از سوی آسیای مرکزی و آذربایجان در قفقاز جنوبی و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از سوی منطقه بالتیک و اسلاو در مرزهای حایل ناتومیبیند. از آنجا که لهستان عضو ناتو و همسایه اوکراین و روسیه نیزهمسایه اوکراین است، لذا اوکراین میان ناتو و روسیه حایل محسوب میشود که میتواند موجبات بیثباتسازی، تهدید تمامیت ارضی و امنیت ملی این کشور را فراهم آورد. این امر موجب شده که روسیه با افزایش حضور نظامی درسوریه نسبت به جلوگیری از آثار سوء امنیتی در درون و پیرامون خود اقدام نماید. هرچند که در استراتژی چند لایه و چند سطحی روسیه تناقضاتی مشاهده میگردد، به این معنی که از یک سو در چارچوب مبارزه جهانی با تروریسم یار غربیها میشود، از دیگر سو در پیرامون خود دست به عملیات نظامی مستقیم وغیر مستقیم مییازد و از سوی ثالث در درون فدراسیون روسیه، حقوق بشر را نقض میکند.
در واقع در عصر جهانی شده کنونی، مثلث تجزیهطلبی، تروریسم و افراط گرایی، موجد نگرانی جدی کرملین شده و روسها را واداشته که دریابند در دوره کنونی، مقوله امنیت، درون کشوری وحتی منطقهای و محاط در مرزها نیست بلکه به تهدیدی فراملی و جهانی تبدیل شده است بهگونهای که فعل وانفعالات وحوادث خونبار در فرانسه در سال گذشته و 22 آبان ماه و امثال آن اثبات کننده این ادعاست و نشان میدهد تروریسم مرز، کشور، منطقه و دین و مذهب نمیشناسد و ماهیتی یگانه دارد. ازهمین منظر نیز تقلای روسیه در سوریه علیه داعش و دیگر گروههای تروریستی بیانگر این است که مسکو نیز امنیت در سوریه را امنیت روسیه نیز میداند. چرا که ناامنی یک بیماری مسری است که بهمیزان برخورداری از زمینههایش به سایر کشورها هم سرایت میکند. روسیه در قفقازشمالی با توجه به سابقه تاریخی بحران در این منطقه از زمینه ابتلا به ناامنیهای دیگر برخوردار است.
از سوی دیگرسرایت افراطگرایی دینی به منطقه آسیای مرکزی نیز از دیگر عوامل نگرانیهای امنیتی روسیه تلقی میشود، چراکه انتقال ناامنی از طریق این منطقه به روسیه وجود دارد و همین امر را میتوان از عوامل دیگر تقویت حضور نظامی روسیه در سوریه و حمله به مواضع تروریستها برشمرد.
فرصتها و تهدیدهای همکاری ایران با روسیه در سوریه
بدیهی است مزید بر تلاش برای شناسایی اهداف واقعی روسیه در سوریه، آنچه برای نگارنده دارای اهمیت است این است که با در نظر داشت منافع ملی ایران، در مورد فواید و مضار همکاری ایران با روسیه در سوریه تعمق و بررسی دقیقی به عمل بیاوریم. در این صورت ا گر از زیانهایی که در دو قرن اخیر ملت ایران از روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی متحمل شده، صرفنظر کنیم، ناگزیر رفتارهای سه ده اخیر شوروی و روسیه پسا فروپاشی شوروی درقبال ایران، به ذهن متبادر خواهد شد. مواضع و رویکردهایی که مملو از تقابل، دروغگویی، خلف وعده، فریب و بهرهبرداری از ایران بهعنوان کارت بازی درحمایت ازصدام حسین، مسایل منطقهای، اقدام فرسایشی در احداث نیروگاه بوشهر، رای علیه ایران در صدور قطعنامههای تحریمی، تنها گذاشتن ایران دردریای خزر بهرغم همراهی اولیه، تاخیر در تحویل سیستم دفاع موشکی اس-300، و تجهیزات لیزری و… است که مجال پرداختن به آنها در این مقال نیست.
از آنجاکه ایران و روسیه به دلایل مختلف تاریخی، ایدیولوژیکی، ژیوپولیتیکی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی نمیتوانند شریک یا متحد استراتژیک یکدیگر باشند، لذا دو کشور صرفا در برخی مقاطع میتوانند در بعضی زمینهها همکاری استراتژیک نسبی و محتملا ناپایدار داشته باشند و همکاری در سوریه در حال حاضر در ردیف این نوع و سطح از همکاریها بهشمار میرود. اما درهمین زمینه هم به دلایل گفته شده و دلایل دیگر که به آنها اشاره خواهم کرد، همکاری معتمدانه و پایدار محل تردیداست.
تهران و مسکو به دلایل امنیتی توانستهاند در5 سال اخیر که بحران و جنگ داخلی سوریه شروع شد، سطحی ازهمکاری را در محیط سوریه تعریف و به مرحله عمل برسانند. اما این همکاری به این معنی نیست که دو کشوردر سیاست خارجی بهصورت عام و در سیاست منطقهای بهویژه در خاورمیانه و سوریه، رویکرد مشترکی دارند، ازسوی دیگر وزن بینالمللی و سطح و عمق تعامل دوکشور درعرصه جهانی با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارد. پیشتر در رابطه با اهداف اعلامی و اعمالی روسیه در سوریه اشاراتی شد اما در مورد اهداف ایران در سوریه باید به مقوله اهمیت سوریه و بهویژه بشار
اسد در حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین و همینطور تعریف عمق استراتژیک ایران در سوریه و لبنان و نوارغزه در چارچوب حمایت از مسلمانان جهان و جلوگیری از تهدیدات امنیتی ایران از سوی بازیگران مخالف منطقهای و جهانی اشاره کرد.
با نگاه به دغدغهها و چالشهای امنیتی دو کشور که بدان پرداخته شد، درمییابیم که ایران و روسیه از اینکه اگر سوریه تبدیل به عرصه مانور مخالفان علیه این دو کشور گردد، میتواند منجر به چالشهای امنیتی برای هر دو بازیگر شده و هزینههای امنیتی آنها را تا حد زیادی افزایش دهد. البته به ظن صاحب این قلم، نگرانیهای امنیتی روسیه بیشتر از نگرانیهای امنیتی ایران است. بهویژه که دوره پسابرجام سبب شده تا بازیگران جهانی در مواضع خود در قبال ایران تغییراتی ایجاد کنند و حضور
ایران در نشستهای مربوط به حل بحران سوریه در وین یکی از نمونههای این تغییرات است.
اما بهرغم وجود رویکرد و اهداف مشترک امنیتی ایران و روسیه در سوریه که تا کنون همکاری آنها با هماهنگی سازندهای پیش رفته، اما با توجه به اهداف اعمالی و واقعی روسیه از حضور در سوریه که در سطور ماضی به آنها اشاره شد و به جهت تفاوت در سطح و عمق مناسبات روسیه با آمریکا در مقایسه
با مناسبات روسیه و ایران و همچنین تفاوت نیازهای بازیگران مذکور، این نگرانی وجود دارد که روسیه با نگاه ابزاری به سوریه و ایران در صورت تامین خواسته هایش ازسوی آمریکا وغرب، هر دو کشور را وجه المصالحه منافع خود قرار دهد که در این صورت ایران دچار خسران شدیدی خواهد شد.
اگر به مولفههای دیگری چون سنگین بودن وزن روسیه بهصورت عام و خاص (در سوریه)، گستردهتر بودن دایره تماسهای روسیه در منطقه و نظام بینالملل در مقایسه با ایران – با توجه به اختلافات عربستان، امارات، قطر و ترکیه با ایران- و نگاه رقابتی روسیه نسبت به ایران در مسایل منطقهای و
عدم تمایل مسکو نسبت به تقویت ایران ایدئولوژیک در منطقه توجه داشته باشیم، این نگرانی فزونترمیگردد. دریک ارزیابی اجمالی، میتوان ذیل فرصتها و تهدیدهای حضور روسیه در سوریه و همکاری تهران- مسکو در این محیط منطقهای مواردی را برشمرد:
فرصتها - تقویت موقعیت بشار اسد بهعنوان متحد درجه اول ایران در سوریه و جبهه مقاومت و تاثیر آن در روندهای آتی تحولات سوریه حتی در سوریه بدون اسد.
- تضعیف موقعیت داعش در سوریه که برای ایران نیز تهدید امنیتی محسوب میشود.
- تضعیف نسبی موقعیت عربستان، ترکیه، قطر و امارات در سوریه بهعنوان رقبای منطقهای ایران.
- افزایش نقش آفرینی بیشتر ایران در مذاکرات بین المللی حل بحران سوریه در دوره جدید پسا تحریم که حضور ایران در نشستهای وین از آن جمله است.
تهدیدها - شلیک موشکهای میان برد روسیه از فضای دریای خزر تهدیدی برای امنیت ایران و منطقه محسوب میشود که میتواند درتامین حقوق ایران در دریای خزر و محتوای کنوانسیون رژیم حقوقی این دریا که هنوز پس ازدو دهه به سرانجامی نرسیده، چالشهای جدیدی را ایجاد کند.
- تبدیل به رویه شدن اقدام نظامی روسیه در سوریه که بدون مجوز سازمان ملل صورت گرفته است.
- تحت الشعاع قرارگرفتن نقش ایران در سوریه توسط روسیه.
- باتوجه به عدم وجود اختلاف جدی میان روسیه با اسرائیل و کشورهای منطقه و تماسهای پیوسته مقامات این کشورها با روسها و ایجاد زمینه جدید تماسهای پوتین – اوباما پس از تهاجم نظامی روسیه علیه دانش، اجلاس اخیر مجمع عمومی سازمان ملل و نشست گروه بیست در آنتالیای ترکیه و اقدام
تروریستی داعش درپاریس از یکسو و اختلاف جدی ایران با عربستان و اختلافات نسبی ایران با دیگرکشورهای موثر منطقهای در روند تحولات سوریه – ازسوی دیگر، همکاری روسیه با ارتش آزاد سوريه، چراغ سبز روسیه به نشست صدنفره مخالفان مسلح بشار اسد دررياض، مذاکرات اخیر جان کری و زیرخارجه آمریکا با پوتین و همتاي روسی خود در مسکو – احتمال انجام معامله میان روسیه با آمریکا افزایش یافته است که میتواند موجب کاهش نقش ایران در حل بحران سوریه گردد - به احتمال زیاد حادثه پاریس و سقوط هواپیمای روسی توسط ترکیه در نزدیک شدن روسیه به آمریکا وغرب تاثیر گذارخواهد بود و موجب همراهی مسکو با مخالفان مسلح اسد و کاهش همراهی این کشور با دولت سوریه و ایران خواهد شد .
کلام آخر
بنا بر آنچه گذشت با دقت در مولفههای مربوط به اشتراکات و افتراقات میان ایران و روسیه در سطح کلان و خرد بهویژه در موضوع سوریه بهنظر میرسد کفه تهدیدهای ترازوی همکاری استراتژیک دو کشور برکفه فرصتهای آن سنگینی میکند .
باید دانست که روسیه آن گونه که درآغاز حضورش در سوریه ظاهر شد در ادامه راه، دیگر آنگونه ظاهر نخواهد شد و حتی اگر تمایلی هم به تشدید تهاجم نظامی به اهداف و مواضع داعش و دیگر گروههای تروریستی داشته باشد، به علت ضعف اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا وغرب و پایین آمدن قیمت جهانی دلار و ارزش پول ملی، افزایش تورم و بیکاری، کاهش سرمایه گذاری، منفی شدن نرخ رشد اقتصادی و…نخواهد توانست با ادامه حملات خود به مواضع داعش به تنهایی به آن جامه عمل بپوشاند. ازسوی دیگر ساقط کردن هواپیمای ایرباس متعلق به روسیه در فضای صحرای سینا بهدست داعش و کشته شدن 224 نفر سرنشین آن و اقدام تروریستی در پاریس بهدست داعشیها که بیش از220 کشته و چند صد زخمی برجای گذاشت، حاکی از بروز شرایطی خاص در صحنه سوریه است که این برداشت را به اذهان ناظران متبادر کرده است که به موازات ضربههایی که داعش در سوریه وعراق متحمل میشود، آنها را در سایر کشورها ازقبیل فرانسه و…تلافی میکند بهگونهای که وزیر خارجه عراق با استناد به اطلاعاتی که به دستش رسیده، اخباری مبنی بر تهدید آمریکا و ایران ازسوی داعش را اعلام کرده است. همچنین داعش، روسیه را نیز تهدید به اقدام تروریستی گسترده کرده است.
اینک صحنه سوریه و فراسوریه با ابهامات، نگرانیها و پیچیدگیهای زیادی مواجه است و هنوز مخالفان سلاح بهدست اسد در کنار روسیه و ائتلاف ضد داعش قرار نگرفتهاند، چگونگی برقراری آتش بس و حذف داعش با هالهای از ابهام روبهروست، درشرایطی که تهاجم هوایی به مواضع داعش موجب حذف این گروه تروریستی نشده و بهرغم تمایل برخی دولتها انجام عملیات زمینی علیه داعشیها به سرانجامی نرسیده و سوالات زیادی در این رابطه وجود دارد، هرچند که بهنظر میرسد درشرایط جدید بدون اقدام نظامی زمینی علیه داعش توامان با تهاجم هوایی و انسداد مسیرها و ماخذ منابع مالی و انسانی آنها، امکان حذف و غلبه کامل بر این دولت جعلی بدون مرز و بدون ملت و خودخوانده وجود ندارد. شاید تشکیل ارتش بین المللی تحت نظارت و فرماندهی سازمان ملل در زمین سوریه یگانه راه برای گشودن این گره پیچ درپیچ باشد که البته با توجه به اختلافات بازیگران منطقهای و جهانی بهویژه تضادهای جدی و فراوان میان کشورهای اسلامی منطقه، چگونگی و ترکیب این اردو با ابهامات و چالشهای زیادی روبهروست .
درهرحال ازآنجا که نشست اخیر وین که تحت الشعاع حادثه پاریس واقع شد تلویحا برماندگاری اسد صحه گذاشت و دو مهلت شش وهیجده ماهه را با هدف برقراری آتش بس و طی دوره انتقالی برای خاتمه جنگ خانمانسوز و حل سیاسی بحران درنظر گرفت. باید در انتظار چگونگی تحقق این راهبرد، کماکان تحولات را پیوسته رصد نمود هر چند که نکته مهم و اساسی همانا چگونگی حذف داعش از سوریه و دیگر مناطق جهان است که با علامت سوال بزرگی مواجه است.
با توجه به مطالب مطروحه در سطور پیشین بهنظر میرسد آنچه برای ایران ضروریتر است این است که در چارچوب استفاده از فرصت مذاکرات وین برای حل بحران سوریه که حداقل 2 سال بهطول خواهد انجامید – که البته نظر قاطعی نمیتوان پیرامون زمان حل این بحران ارایه نمود- نباید همه تخممرغهای خود را در سبد روسیه قرار دهد و باید با دیگر بازیگرانی که در وین دورهم مینشینند با اتکای مولفههایی که از آنها برخوردار است به رایزنیهای پیوسته و جامع الاطراف با هدف افزایش و تثبیت نقش خود در سوریه و منطقه تا رسیدن به گام نهایی و حصول نتیجه مبادرت ورزد.
منتشر شده در شماره هشت سخن ما